فهرست مطالب

ادبیات متعهد - پیاپی 17 (دی 1402)

نشریه ادبیات متعهد
پیاپی 17 (دی 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/10/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • جهانگیر هدایت* صفحات 6-8

    مادر، می شود مرا دوباره به بندنافت وصل کنی؟ اگر بدانی از زمانی که مرا از بندناف تو بریدند چه بلاهایی سرم آمده و چه ها کشیده ام دلت به حال و روزم آتش می گیرد.واقعا هر جنس نر و ماده ای که خوشی زیر دلشان زد و درهم شدند حالا کیفشان را می کنند مفت چنگشان ولی چرا باید بچه دار شوند؟ خیال می کنند بچه یک اسباب بازی بامزه کوچولوی سرگرم کننده ای است که می آید وصل می شود به..

  • رضا نجفی* صفحات 9-14

    دو طبقه زیر زمین، همراه خیل جمعیت که از قطار پیاده شدیم، نیچه کلافه، غر زد: «از فرانکفورت بیزارم... شهر بانکدارها، شهر بورس و نمایشگاه های تجاری... بیهوده نبود که گوته هم در این شهر نماند. آن وقت مردم این شهر ریاکارانه به گوته لقب پسر فرانکفورت داده اند. مسخره است.» در ایستگاه بوکنهایم، نزدیک دانشگاه گوته،..

  • کوثر عابدینی* صفحات 15-16

    «دزد! دزد! آی همسایه ها، دزد!»همچنان که فریاد می زد به سمتم هجوم آورد، زد زیر جعبه ی توی دستم. جعبه پاره شد و کتاب ها پخش زمین شدند. انگار که شییی قیمتی و شکستنی، خرد و خاکشیر شده باشد، ماتم زده کنار کتاب ها نشست. مثل اینکه قبرعزیزترین آدم زندگی اش باشد.یک کتاب برداشت با خود زمزمه کرد:««کاش می شد من یک روز هیتلر بشوم. می گفتم هرکس هرچه دارد مال خودش نیست. مال خداست. ما هم از طرف خدا آمده ایم .»1 تو از طرف کی اومدی کتابای من بدزدی؟»..

    کلیدواژگان: کتاب، دزدی، فراموشی
  • مریم روشنی راد* صفحات 17-22

    دسته های پلاستیک پر را به هم گره کور زد پرت کرد توی انباری تاریک، برگشت نشست روی مبل سرش را با دستانش گرفت و محکم فشار داد. خیلی وقت بود که سری به پدرش نزده بود دلش هوایی شد غروب گاه رفت، خلاف همیشه که صبح زود به دیدار پدر می رفت و با آب و گلاب قبر را می شست و رز سفیدی را روی قبرش پرپر می کرد..

    کلیدواژگان: خواب، اسلحه، پول، گور، چشمان وق زده، غار، ماشین سیاه، مادر، نازنین
  • مصطفی توفیقی* صفحات 24-25

    چه کسی می تواند از تقویم، کم کند روزهای غمگین رالااقل برگ زردی از پاییز یا که یک روز برف سنگین راچه کسی می تواند از تاریخ کم کند روزهای تلخش رادارها، سنگسار، زندان ها، کالبدهای شمع آجین را..

    کلیدواژگان: شعر، ادبیات، غزل
  • سیاوش دهقانی* صفحه 26

    بوی تو رادر دستمالی از اشک هایم پیچیدمچمدان سرخوردگی ام را بستمو برای آخرین بار نگاهت کردمتو تنها واژه های نازک دوز مرا پوشیده بودیو غمگنانه و آرام آواز می خواندی..

    کلیدواژگان: وطن، غربت
  • محمدرضا نظری دارکولی* صفحات 28-32

    محمدرضا نظری دارکولی، فیلسوف و نویسنده ی اگزیستانسیالیست ایرانی است که نظریات فلسفی و ادبی اش را در کتاب ها، سخنرانی ها، کلاس ها و رمان های فلسفی خود بیان می کند. دارکولی در سال 1391 خورشیدی کتابی با عنوان «راهنمای داستان نویسی»منتشر کرد که در آن تعاریف تازه ای از عناصر داستان ارایه کرده بود؛ دارکولی در سمینارهایی در گروه ادبیات فارسی و گروه زبان شناسی دانشگاه تهران به تاریخ 28 خرداد 1391و گروه زبان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد نیز  به تاریخ 21 اسفندماه 1391 برای شرح نظریات تازه ی خود..

    کلیدواژگان: دارکولی، عناصر داستان، راهنمای داستان نویسی
|